به گزارش «جامجم»، در یكی از روزهای مرداد با صدای فریادهای كمكخواهی زنی مقابل یك دامداری متروكه در روستای ولیآباد در نزدیكی شهرك مرتضیگرد از توابع شهرری، مرد عابری به كمك این زن شتافت و با مشاهده مجروحیت شدید زن جوان به دلیل اسیدپاشی، موضوع را به مركز فوریتهای پلیسی 110 گزارش كرد. دقایقی بعد ماموران كلانتری 171 با حضور در محل به ماموران اورژانس اطلاع دادند و زن مجروح به بیمارستان انتقال یافت.با بررسی و تحقیقات اولیه معلوم شد زن جوان به نام شهین از سوی شوهر سابقش با اسید مورد حمله قرار گرفته است. با گزارش موضوع به قاضی هاشمی در شعبه 102 شهرك آفتاب، دستور قضایی برای دستگیری متهم صادر و مشخص شد متهم پس از اسیدپاشی متواری شده است. با بررسی سوابق متهم به نام ناصر معلوم شد، وی دارای چند فقره سابقهكیفری است و متهم به بهانه پرداخت پول برای خرید لباس دختر 8 سالهاش همسرش را به محل كشانده سپس با نقشه قبلی او را با اسید مورد حمله قرار داده است. مرگ زن جوان در حالی كه تحقیق در این زمینه ادامه داشت، پس از 52 روز، زن جوان به علت عفونتهای ناشی از اسیدپاشی در بیمارستان جان باخت. به دنبال مرگ دلخراش زن جوان، ماموران پایگاه نهم پلیس آگاهی جستجوی گستردهای را برای دستگیری متهم آغاز كردند. نتیجه تحقیقات نشان میداد، متهم پس از ارتكاب جنایت، به شهرستان اردبیل رفته تا پول تهیه كند و به جمهوری آذربایجان متواری شود. با اعزام یك تیم از ماموران پایگاه نهم پلیس آگاهی، مشخص شد به دلیل كنترل مرز، متهم بار دیگر عازم شهرری شده است. با به دست آمدن این اطلاعات، سرانجام روز گذشته قاتل اسیدپاش وقتی حوالی محل جنایت پرسه میزد، در یك عملیات مشترك از سوی ماموران پایگاه نهم پلیس آگاهی و كلانتری 171 دستگیر شد. گفتگو با متهم صبح دیروز ساعتی پس از دستگیری متهم، خبرنگار جامجم با وی به گفتوگو پرداخت كه در پی میآید. خودت را معرفی كن. ناصر هستم، 45 ساله كه پیش از این راننده اتوبوس بین شهری بودم، اما بعد در پمپ بنزین مشغول به كار شدم و این اواخر هم در دامداری كار میكردم. چند سال با مقتول زندگی مشترك داشتی؟ 10 سال. فرزند هم داری؟ بله یك دختر 8 ساله كه كر و لال است. الان دخترت كجاست؟ نمیدانم، شنیدهام نزد یكی از بستگان همسر سابقم زندگی میكند. علت جدایی شما از همسر سابقتان چه بود؟ اختلاف داشتیم. من به او شك داشتم، لباسهای بد میپوشید. چند بار به او اعتراض كردم، اما گوش نمیكرد. چرا تصمیم به اسیدپاشی گرفتی؟ پس از جدایی تصمیم داشتم از او انتقام بگیرم. به همین دلیل یك روز اسید خریدم تا زیباییاش را بگیرم. نمیخواستم با فرد دیگری ازدواج كند. بعد اسید خریدی و او را به دامداری كشاندی؟ بله، اسید را از یك مغازهدار خریدم و در خورجین موتورسیكلتم پنهان كردم. شب بود او به اتفاق دخترم به خانه آمده بود كه به او اسید پاشیدم. بعد چه كردی؟ او فریاد میزد و من نیز بسرعت از محل فرار كردم و به سراغ زنی كه مالك دامداری است رفتم و به او گفتم، همسر سابقم حال ندارد، اگر میشود برای او دكتر خبر كنید. به كجا فرار كردی؟ به اردبیل، به مرز رفتم. قصد داشتم به كشور آذربایجان بروم كه موفق نشدم. چرا به شهرری برگشتی؟ میخواستم ببینم چه اتفاقی افتاده. قبل از این وقتی تماس میگرفتم پرستار بیمارستان با من حرف میزد و وضعیت همسرم را به من میگفت، اما از مدتی پیش كسی پاسخگوی تماسها نبود. كی فهمیدی همسر سابقت كشته شده؟ یك هفته پیش. سابقهدار هستی؟ بله چند سابقه كیفری دارم؛ مواد مخدر، سرقت و نزاع. اكنون به چه نتیجهای رسیدهای؟ واقعیت را بگویم؟ مگر قصد دروغگویی داری؟ راستش را بخواهید، میخواهم بنویسید سخت پشیمانم، من با ندانمكاری همسر سابقم را كشتم و فرزند كر و لالم را آواره كردم و خودم نیز به آخر خط رسیدم. فكر میكنی چه مجازاتی در انتظار توست؟ ـ سكوت. نمیدانی؟ قصاص، یعنی چوبه دار و پایان زندگی آن هم به خاطر یك تصمیم اشتباه. كاش آن روز كمی فكر میكردم و ای كاش همسر سابقم زنده بود ...
- برچسب ها:خبر روز ،خبر فارسی ،خبر های روز ،خبر های داغ روز ،اخبار روز ،اخبار جدید ،اخبار فارسی ،خبر داغ ،khabar ،خبرگزاری ،روزنامه ،اخبار ،اخبار حوادث ،حوادث روز ،